نويسنده: علي محمدي آشناني




 

اصطلاح جامعه ي باز و بسته را نخستين بار هانري برگسون به کار برد، گرچه برگسون آن را فرآورده ي شهود عرفاني مي دانست، پوپر، عرفان را بيان آرزو و واکنشي در برابر عقل باوري تلقي مي کند. (1)
تعريف وي از جامعه ي باز چنين است: « جامعه اي که در آن افراد با حکم هاي شخصي روبه رو هستند، جامعه باز است. » (2)
کارل ريموند پوپر، جامعه ي باز خود را در برابر جامعه بسته يا جامعه ي قبيله اي tribal society مي داند. وصف جامعه ي توتاليتاريسم، نظارت دولت بر همه ي جنبه هاي فعاليت اقتصادي و اجتماعي، انحصار قدرت سياسي در دست حزب حاکم، سرکوبي مخالفان و نارضايتي ها، تلاش براي شکل دادن به جامعه بر اساس ايدئولوژي حزبي و از ميان بردن آزادي هاي فردي است. بر اين اساس، هدف از تشکيل جامعه ي باز را حمايت از حقوق و آزادي شهروندان آن مي داند و بس. (3) وي بر عهده گرفتن انجام وظايف معنوي و اخلاقي و فضايل انساني را هدف و مسئوليت اجتماع بشري نمي داند و پرواي اخلاق شهروندان داشتن را بر نمي تابد. (4)
پوپر، با نوعي بدبيني به جهان و با تصريح به اين که: « هيچ وسيله و نهادي براي نيک بخت گردانيدن انسان نيست، حداکثر انتظار مردم را آن دانسته که هنگام رنج کشيدن، هرگونه ياري ممکن به آنان برسد. » (5)
رقابت، يکي از ارکان جامعه ي باز است: « در يک جامعه باز، بسياري از اعضا مي کوشند تا به پايه ي اجتماعي برسند و جاي اعضاي ديگر را بگيرند. » (6)
او، تاريخ باوري خواه از نوع خداپرستانه، طبيعت باورانه، روحي يا اقتصادي را بر نمي تابد و وجود قوانين ويژه ي قابل کشف و پيش گويي درباره ي آينده جوامع را تخطئه مي کند، آن را برآمده از دل شکل قبيله اي زندگي اجتماعي مي داند. (7)
بايد گفت در تلقي پوپر، نظارت دولت، مخالف آزادي نيست؛ بلکه کاري بايسته است در صورتي که خواهان آن باشيم که جوانان را در برابر غفلتي که آنان را از دفاع از آزاديشان ناتوان مي گرداند، حمايت کنيم ولي نظارت بيرون از اندازه ي کشور در کارهاي آموزشي را خطر مصيبت باري براي آزادي دانسته است. (8)
اساساً از نظر پوپر، سرنهادن بر رهبري افراد، بسيار ناپسند است، (9) زيرا در برابر اصالت جمع افلاطوني، از نظر پوپر اصالت از آنِ فرد است. اين تلقي مبنايي، معناي واژه ي عدالت را از منظر وي تغيير مي دهد؛ (10) عدالت در نگاه پوپر يعني: 1. اصل برابري و از بين برداشتن امتيازها؛ 2. اصل خردباوري؛ 3. وظيفه ي کشور را پاس داشتن از آزادي شهروندان.

تحليل و بررسي

از ديد خود پوپر، جامعه ي باز نيز داراي اشکال هايي هست که به برخي از آن ها اشاره مي شود:

1 . انتزاعي بودن:

جامعه ي باز وصف يک گروه مشخص يا واقعي آدميان نيست بلکه جامعه اي انتزاعي است که پيوندي با ديگران ندارد.

2. تيره روزي و عدم پاسخ گويي به نيازها:

بسياري از افراد جامعه باز در گمنامي و تنهايي و از اين رو در تيره روزي مي زيند؛ زيرا انسان ها نيازهايي دارند که نمي توانند آن ها را در جامعه اي انتزاعي برآورند. (11) جالب آن است که توصيه ي پوپر چنين است که بايد برخي نيازهاي اجتماعي- عاطفي مان را وا بنهيم و فشار ناشي از آن را تحمل کنيم. (12)

3 . نزاع به جاي همدلي:

به اعتراف پوپر، در جامعه ي باز بسياري از اعضا مي کوشند تا به پايه ي برتر اجتماعي برسند و جاي اعضاي ديگر را بگيرند، (13) اين خود نزاع هايي را به جاي همدلي مي نشاند.

پي نوشت ها :

1. پوپر، جامعه ي باز و دشمنان آن، ج1، ص 265.
2. همان، ص 232.
3. همان، ص 157.
4. همان، ص 158.
5. همان، ص 212.
6. همان، ص 232.
7. همان، ص 30.
8. همان، ص 156.
9. همان، ص 29.
10. همان، ص 120-145.
11. همان، ص 233.
12. همان، ص 235.
13. همان، ص 232.

منبع مقاله :
محمدي آشناني، علي؛ (1392)، جامعه آرماني قرآن کريم، قم: مؤسسه بوستان کتاب، ( مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، چاپ اول